مسئولیت انسان در برابر دیدهها و شنیدهها
تاریخ پخش: 28/11/95
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
بحث ما در تفسیر و تحلیل یک آیه هست که همه ما به آن نیاز داریم. قرآن میفرماید: «وَ لا تَقْفُ» پیگیری نکن، «ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ» (اسراء/36) بعد میفرماید: «إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا» یعنی چیزی را که علم نداری پیگیری نکن. در مقابل شایعات است. یک چیزی در فضای مجازی آمده، در اینترنت آمده، روزنامهها نوشتند، سایتها نوشتند. معنایش این نیست که راست میگویند. چون سایت مثل دیوار کوچه است. در دیوار کوچه هم میشود نوشت زنده باد، هم میشود نوشت مرده باد! اگر چیزی در سایت آمد معنایش این نیست که درست است، ممکن است دروغ بگوید.
1- تقلید کورکورانه، یا تقلید از عالم
مواردش مهم است. 1- تقلید کورکورانه، یک کسی کاری میکند ما هم از او تقلید میکنیم. به چیزی که علم نداریم همینطور کورکورانه عقبش میرویم. ما چهار رقم تقلید داریم، یک رقم درست است. سه تقلید غلط داریم. سه غلط را من میگویم و درستش را شما بگویید. تقلید عالم از عالم غلط است. تو که خودت میفهمی، این لباس تنگ است. میگوید: مد است. مد باشد. یک کسی دکان کفاشی رفت، یک کفش تنگی به او داد. به کفاش گفت: این پای مرا میزند. گفت: حرف نزن! من سی سال است کفاش هستم. گفت: من هم چهل سال است کفش میپوشم. تو سی سال هست کفاش هستی معنایش این نیست که کارهایت درست است. ممکن است آدمهایی با سابقهی زیاد دسته گل آب بدهند. تقلید عالم از عالم غلط است. 2- جاهل از جاهل غلط است. 3- عالم از جاهل غلط است. فقط تقلیدی که درست است، تقلید جاهل از عالم است. آن هم عالمی که با سوادترین و با تقوا ترین و اعلم باشد.
2- تقلید از عادات، خیلی از عادات غلط است. هر منطقهای ممکن است یک عاداتی داشته باشد. واعظهایی که منبر میروند، اگر خواسته باشند هدیهای به او بدهند شب آخر میدهند. پول در پاکت میگذارند، اگر به آخوند زود پول دادند معنایش این است که فردا شب دیگر نیایید. این اسرار آخوندی است. یعنی دیگر نیا. امشب شب آخر است! یک آقای بزرگواری منبر رفت، ظاهراً منبرش را هم نپسندیدند. همان شب اول پول را در پاکت گذاشتند یعنی خوش آمدی. این فردا شب هم آمد. صاحبخانه گفت: مثل اینکه ایشان عادت مرا نمیداند. پول را دادم یعنی دیگر خلاص! شب آخر است. گفت: ببخشید عادات ما این است که اگر به یک واعظ پول دادیم یعنی فردا شب نیا. گفت: عادات ما طور دیگر است. عادات ما اینطور است که اگر یک جایی یک شب رفتیم تا ده شب را برویم! این عادت دلیل بر این نیست که کار درست است. ممکن است کسی یک عادت غلط داشته باشد.
2- خطر خیالبافی و توهمات بیپایه
3- خیالات، «وَ لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ» چیزی که به آن علم نداری، یعنی خیال است. توهم است. میگفت: خانم من شش ماه است با من قهر است. میگوییم: چرا؟ میگوید: من خواب دیدم تو یک زن دیگر هم گرفتی! چون خواب دیده زندگی ما تلخ شده است. اینها همه در جامعه هست. چه افرادی که براساس خیال زندگیشان را به هم میزنند. روی حساب خیال دخترش را به این میدهد. فکر میکند این جوان مثلاً چون خوش تیپ است، خوش اخلاق هم هست. یا دختر چون دختر فلانی است اگر داماد این خانواده شود، چنین و چنان است.
برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید
درسهایی از قرآن با موضوع: نگاهی به انقلاب در سایه قرآن
پاسخ سوالات مسابقه درسهایی ازقرآن
تاریخ آغاز:1395/11/21
تاریخ پایان:1395/11/27
بازدیدکننده محترم در این پست پاسخ سوالات درسهایی از قرآن بیست و یکم بهمن ماه 1395 آماده شده است لطفاً جهت مشاهده ی به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.
برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید
نگاهی به انقلاب در سایه قرآن
تاریخ پخش: 21/11/95
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
عزیزان بحث را در آستانهی 22 بهمن میشنوند. نسلی که پا به سن گذاشتند خیلیهایشان در جریان هستند. نسل نو حساب کند آیا انقلاب ما یک کودتا بود، 22 بهمن؟ حزبی بر حزبی، قبیلهای بر قبیلهای، شرقی بر غربی، غربی بر شرقی، یا یک حرکت قرآنی بود؟ من در این جلسه میخواهم قدم به قدم کارهای انقلاب را مصداق قرآنیاش را برای شما بگویم.
1- مبارزه با طاغوت، اولین وظیفه پیامبران
موضوع: انقلاب در سایهی قرآن، اصل حرکت، در قرآن یک آیه داریم میگوید: «اذْهَبْ إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى» (طه/24) به موسی میگوید: سراغ فرعون برو! چیه؟ فرعون یک آدم متجاوزی است. ستمگر است. طغی، طغیان و تجاوز. خوب این آیه برای حضرت موسی که نیست. یعنی مرد خدا، اولیای خدا یکی از کارهایشان مبارزه با ستمگران است. آیات قرآن، ولو یک مورد خاصی میگوید، اما مراد عمومی است. مورد خاصی نیست. سؤال میکنم: پیغمبر یتیم بود یا نه؟ بله. هم پدرش را از دست داده بود و هم مادرش. اما خدا به همین پیغمبری که پدر و مادرش از دنیا رفتند، میفرماید: «إِمَّا یَبْلُغَنَ عِنْدَکَ الْکِبَر» (اسراء/23) یعنی پیغمبر اگر نزد تو به پیری رسیدند، «أَحَدُهُما» یکی از آنها «أَوْ کِلاهُما» یا هردو، پیغمبر اگر یکی از پدر و مادر، یا هردو نزد تو «کَبَر» یعنی پیری، پیغمبر اگر پدرت پیر شد، مادرت پیر شد، «فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ» مواظب پیرها باش. خدایا تو که میدانی پدر پیغمبر نیست. مادر پیغمبر نیست. میگوید: میدانم نیست، پس این «عِندَک» درست است میگوید: نزد تو، ولی غرض شخص پیغمبر نیست، یعنی نزد ما. نمیدانم متوجه شدید چه میگویم؟
پیغمبر ما پدر و مادرش حیات نداشتند، اما خدا به او میگوید: اگر نزد تو پدرت پیر شد، پیداست آنجا هم که خدا به پیغمبر میگوید: تو، غرض شخص پیغمبر نیست. برای هر انسانی است. وقتی میگوید: «اذْهَبْ إِلى فِرْعَوْنَ» برای یک نفر نیست. درست است خطاب به موسی است، اما مرد خدا باید جلوی ستمگر را بگیرد. بعضی میگویند: فلانی خیلی آدم خوبی است. بعد نگاهش میکنی با او حرف میزنی میبینی هیچ خاصیتی ندارد. انسان هرچه به خدا نزدیکتر است باید مبارزهاش با طاغوت پررنگتر باشد.
2- قیام و حرکت برای برپاداشتن دین خدا
قیام برای خدا باشد، «تَقُومُوا لِلَّه» (سبأ/46) این هم یک آیهی قرآن است. پس اصل حرکت «اذهب» برای خدا «تقوموا» قیام کنید. «لله» برای خدا قیام کنید. چون گاهی وقتها روی رقابت است. یک رئیس قبیلهای شتری کشت و آبگوشتی راه انداخت و قابلمه قابلمه در خانهها داد و یک قابلمه را هم در خانهی یک رئیس قبیلهی دیگر داد. آن رئیس قبیله گفت: من خودم رئیس قبیله هستم. تو برای من ظرف آبگوشت میآوری؟ لگد زد و آبگوشت را هوا کرد. به قبیلهاش گفت: به کوری چشم او که برای ما قابلمه فرستاده است، ما دو تا شتر میکشیم. اولی گفت: پس حالا که اینطور است، ما سه تا شتر میکشیم. او گفت: پس ما چهار تا میکشیم. روی چشم و هم چشمی صد تا شتر کشتند. حضرت علی فرمود: تمام گوشتها را در بیابان بریزید، شغالها بخورند. چون این آبگوشت برای خدا نیست. چشم و هم چشمی است. این میخواهد یک سفرهای بیاندازد، این میخواهد مهرش، عروسیاش، تالارش، او میخواهد... اینها چشم و هم چشمی است. حرکت ما «تَقُومُوا لله» برای خدا باشد. افرادی تحت شکنجه زمان شاه رفتند. خیلیها را کتک زدند. شکنجهگاهشان هنوز در تهران هست. صحنههایی که چطور شکنجه میکردند ولی قرآن میگوید: فرعون به کسانی که ایمان آورده بودند، ساحرهایی که ایمان به موسی آورده بودند، فرعون گفت: همه شما را شکنجه میکنم. چطور شکنجه میکنم؟
دست راست با پای چپ، دست چپ با پای راست، دو تا پا را قطع نمیکنم که سینه خیز بروید. دو تا دست را قطع نمیکنم که با پا راه بروید. ضربدری شما را میکشم. گفتند: «فَاقْضِ ما أَنْتَ قاضٍ» (طه/72) بگویید: ما را بکشند. ما دست از دینمان برنمیداریم. این هم برای شکنجهگرها. یک عده را زمان شاه زندان کردند. شعار اینها این بود. یوسف گفت: مرا زندان کنید ولی حاضر نیستم آلوده به گناهی شوم که زلیخا از من میخواهد. زلیخا میخواهد با من رابطهی بد داشته باشد، خدایا من زندان بروم بهتر از این است که گناه کنم. «رَبِ السِّجْن» (یوسف/33) ما در زندان باشیم راضی هستیم.
برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید
درسهایی از قرآن با موضوع: اخلاق آموزش در قرآن
پاسخ سوالات مسابقه درسهایی ازقرآن
تاریخ آغاز:1395/11/07
تاریخ پایان:1395/11/13
بازدیدکننده محترم در این پست پاسخ سوالات درسهایی از قرآن سیزدهم بهمن ماه 1395 آماده شده است لطفاً جهت مشاهده ی به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.
برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید